فائزون | کلمات کلیدی
نتیجه جستجوی کلیدواژه:شهید عالی
شهید رضا عالی

ﺧﻮن ﺧﻮد را ﺑﺮای ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ اسلام و انقلاب اهدا ﺧﻮاﻫﻢ ﻧﻤﻮد

شهید رضا عالی در وصیت‌نامه خود نوشت: ﺧﻮن ﺧﻮد را ﺑﺮای ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ اسلام و انقلاب اهدا می‌کنم.

شهید رضا عالی

پوستر«با تمام ﻗﺪرت و ﺗﻮان ﺟﻨﮓ را اداﻣﻪ دﻫﯿﻢ»

شهید رضا عالی در وصیت‌نامه خودنوشت: با تمام ﻗﺪرت و ﺗﻮان اﯾﻦ ﺟﻨﮓ را اداﻣﻪ دﻫﯿﻢ.

شهید عالی

برگزاری پنجمین سالگرد شهید روح ا... عالی در زاهدان

پنجمين سالگرد شهيد روح الله عالي، شهيد بزرگوار امنيت، امروز در گلزار شهداي زاهدان برگزار شد.

شهید عالی

فرازی از وصیتنامه شهید حسینعلی عالی

خدایا من عاصی رو سیاه اگر در جبهه خانه ات را نمی بینم که زیارت کنم می خواهم که خود تو را با وصالت زیارت کنم و به جای غسل کردن با آب در خون خودم شنا نمایم. می خواهم با ریختن خونم که همان غسل است گناهانم را پاک نمائی و به جای قربانی دادن (حیوان) خودم را قربانی تو کنم شاید مورد رضای تو افتد و مرا ببخشایی و این حج را از من قبول کنی.

شهید حسینعلی عالی

زندگینامه "شهید حسینعلی عالی"/سجاده او همیشه بوی عطر خوش حرم امام حسین (ع) می داد/ ظلم ستیزی و مسئولیت پذیری شهید عالی شهره عام و خاص بود

شهید عالی از ابتدای انقلاب و با شروع اولین زمزمه های مخالفت با رژیم پهلوی پا به پای پدر بود و ظلم ستیزی را از او آموخت و سپس در روزهای سخت پیروزی انقلاب بزرگتر هایش را همراهی می‌کرد خیلی زودتر از سنش بزرگ شد و مسئولیت پذیری او زبانزد خاص و عام بود .

شهید

تصویری از شهید عالی و هم رزمانش

فائزون عکس شهید عالی و هم رزمانش را منتشر کرد.

شهید حسینعلی عالی

تصاویر دیده نشده از شهید حسینعلی عالی

شهید حسینعلی عالی در سال ۱۳۴۵ در شهرستان زابل دیده به جهان گشود و در سال ۱۳۶۵ در سن بیست سالگی در عملیات کربلای ۵ خود را بر روی سیم های خاردار انداخت تا نیروها از روی او عبور کنند و خط دشمن را شکستند.

شهید حسینعلی عالی

شهید حسینعلی عالی

شهید حسینعلی عالی در شب عملیات کربلای ۵ در حالیکه لباس غواصی بر تن داشت پشت سیم های خاردار حلقوی دشمن گیر کرد. دشمن در حال هدف قرار دادن همه نیروهایی بود که در پشت سر حسین حرکت کرده بودند. در اینجا بود که حسینعلی خود را بر روی سیم های خاردار انداخت تا نیروها از روی او عبور کنند. پس از آنکه نیروها از روی وی عبور کرده و خط دشمن را شکستند متوجه جسم بی جان حسینعلی گردیدند که بر روی سیم های خاردار افتاده و با چهره ایی معصوم به ملکوت عروج کرده بود.

1